آفتاب فردا

جانان من آفتاب فرداست؛عشقم نفس صدای دریاست

آفتاب فردا

جانان من آفتاب فرداست؛عشقم نفس صدای دریاست

۲۴ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است


یک: خداوند در آیه 21 سوره احزاب می فرماید:لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة......برای شما در وجود رسول خدا(ص)الگو و سرمشق نیکوئی وجود داره...این آیه نشون میده که امت اسلامی موظفند که با الگو و سرمشق قرار دادن پیامبر(ص) و ائمه علیهم السلام،در جای پای اونا قدم بزارن و در حد توان و وسع خودشون،از اعمال اونا پیروی کنن.پس با این بهانه که ما معصوم نیستیم و نمی تونیم مثل پیامبر یا امامان باشیم،حق نداریم از وظایف خودمون سرپیچی بکنیم. 

دو: معصومین(علیهم السلام) همگی معدن اخلاص بوده اند و محال و غیر ممکنه که در انجام کاری،نعوذ بالله برای کسی،نقش بازی کنن و یا به تعبیر امروزی ها،فیلم بازی کنن.هر کاری رو که انجام میدن و یا هر کاری رو که ترک می کنن،صد در صد بر اساس اخلاص و صداقت است و امکان نداره که مثلا بخوان استفادهء شخصی یا گروهی یا تبلیغاتی ( و به تعبیر امروزی ها استفادهء ابزاری) از اون عمل بکنن.

سه) داستان معروف اون مرد مسیحی رو که زره حضرت علی(ع) رو پیدا کرده و ادعا میکرد مال خودشه،حتما شنیدید:

در این قضیه،حضرت علی(ع) به قاضی کوفه دستور دادند تا به این موضوع،رسیدگی کنه و تحت تاثیر شخصیت طرفین دعوی قرار نگیره و حتی در نگاه کردن به طرفین دعوی،عدالت رو رعایت کنه...

قاضی هم بر طبق احکام حقوقی اسلام،از شاکی (که علی (ع) بود) دو تا شاهد خواست و چون ایشون شاهدی نداشتند،قاضی،زره رو از آنِ مرد مسیحی دونست ...[که البته اون مرد مسیحی،با دیدن این سیرهء درست،تحت تاثیر قرار گرفته و به واقعیت اعتراف کرده و مسلمان شد..‍.]

حالا بیاییم ببینیم من و شما در زندگی خودمون و در مواجهه با محیط اطرافمون چه قدر از سیرهء ائمه مون پیروی می کنیم:

اگه یک نگاه موشکافانه و دقیق به داستان فوق بندازیم،نکات خیلی مهمی در اون نهفته است:

همون طوری که در بالا ( بند 2) اشاره کردم،ائمهء معصومین(ع) همگی معدن اخلاص هستن و محال هستش که برای کسی،نقش یا فیلم بازی کنن:اینکه بعضی ها ادعا میکنن که علی(ع) قصد داشتن تا با صرف نظر کردن از یک زره،اون مسیحی رو به اسلام ترغیب کنن ،درست نیست.زیرا اون چیزی که برای ائمه مهم بود،اجرای دقیق احکام اسلامی و دستورهای الهی بوده و هست؛نه استفادهء ابزاری و تبلیغاتی از احکام .اگه اینطوری بود،معنایش این میشد که نعوذبالله یک معصوم برای ترغیب یک غیر مسلمان به اسلام،یکی از احکام حقوقی اسلام رو زیر پا بزاره ؛در حالیکه شرع،چنین اجازه ای رو نمیده...(البته موضوع تبلیغ اسلام و تألیف قلوب دیگران در اسلام وجود داره؛اما نه به این صورت که مثلا یکی از احکام حقوقی اسلام رو زیر پا بزاریم تا مثلا یک غیر مسلمان رو به اسلام ترغیب و تشویق کنیم)...در حالیکه بعضی از اصحاب ایشون ادعا میکردن که چون ایشون امام معصوم هستن و دروغ اشتباه در کارشون نیست و مخصوصا که در اون تاریخ،خلیفه و حاکم جامعه نیز بودند،باید اون زره رو از دست اون مسیحی بگیریم و تحویل حضرت بدیم،اما مولی علی(ع)چنین اجازه ای رو به اصحاب ندادن و خودشون عین یک فرد عادی به قانون و مرجع قضائی مراجعه فرمودن و از قاضی خواستن تا درست قضاوت کنه...نتیجه اینکه دستور های اسلامی و مخصوصا احکام حقوقی اون،اصالت و موضوعیت داره و نمیشه به خاطر منفعت و مصلحت این و اون،تغییر و تبدیلی در اونا به وجود بیاریم و یا تعطیلشون کنیم...[ البته به جرأت میشه گفت همین برخورد های صحیح و مخلصانهء امیرالمؤمنین(ع) باعث شد که نه تنها اون مسیحی،بلکه انسانهای زیادی در طول تاریخ،به مولی علی(ع) اعتقاد پیدا کنن و به راه راست هدایت بشن.در حالیکه اگه اون حضرت میخواستن برای گرفتن زره خودشون، به مقام و موقعیت خودشون متوسل بشن و ازش سوء استفاده کنن،ابداً چنین نتیجهء مبارکی به وجود نمی اومد...‍]

حال ببینیم من و شما چه قدر در قضاوتهامون( و یا در مورد سایر اعمال مون)اخلاص به خرج میدیم:

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۹
عبد الله


در جواب این سؤال، باید گفت که طلب علم کردن از دیگران،باید به صورت تبادل علمی باشد و نه سلطهء علمی دیگران بر ما.

زیرا قرآن کریم می فرماید:« لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا » معنای این آیه این است که خداوند تسلط کفار بر مؤمنان را قبول ندارد.

امّا می بینیم که غربی ها،یافته های علمی شان را به صورت گزینشی و البته پس از سالهای متمادی در اختیار ما قرار میدهند و این یعنی اینکه ما برای تفسیر به روز کتاب آسمانی مان باید محتاج غربی ها باشیم تا هر وقت خودشان خواستند،گوشه ای از یافته های علمی شان را در اختیار ما بگذارند تا بتوانیم از آنها در جهت تفسیر قرآن و نیز در زندگی روزمرّه مان استفاده کنیم و این یعنی تسلط کفار بر مؤمنان.مخصوصا که الان شاهد تحریم های غیر قانونی غربی ها بر علیه کشورمان هستیم که این تحریم ها شامل یافته های علمی شان نیز می شود...

به عنوان یک مثال ملموس،همین سیستم « پنتیوم » که ما در حال حاضر به عنوان کامپیوتر از آن استفاده می کنیم،تکنولوژی سازمان ناسا در دههء شصت میلادی بوده است؛یعنی حدود شصت سال پیش،این سازمان از این سیستم،استفاده می کرده است.این یعنی اینکه ما همیشه باید از غربی ها عقب باشیم و کتاب دینی مان را با این مدت تاخیر،تفسیر کنیم.تازه برخی علوم شان را به هیچ وجه در اختیار ما قرار نمی دهند...

یکی از نویسندگان بزرگ ما در دوران معاصر،جمله ای معروف و پرمعنا داره به این مضمون که:«ما باید از غربی ها تقلید کنیم تا از آنها تقلید نکنیم! » معنی این سخن چیست؟

ما الان از غربی ها خیلی عقب هستیم.باید با گزینش روشهای درستی که آنها استفاده کرده و پیشرفت نموده اند،خودمون رو جلو ببریم و تا اونجا جلو بریم که همسطح اونا بشیم و بعد از اون،روی پای خودمون بایستیم و دیگه مجبور نشیم چشم مون به دست و دهن غربی ها بمونه؛نه اینکه همیشه چشم مون به دست و دهان غربی ها باشه و فقط مصرف کننده باشیم...

توجه کنیم که هیچیک از کشورهای پیشرفتهء فعلی،از شکم مادرشون،پیشرفته به دنیا نیومده اند و همشون این راه دراز و سخت رو پیموده اند تا به اینجا رسیده اند.ما با استفاده از تجربیات اونا و البته با در نظر گرفتن پیشینهء تاریخی و فرهنگی و علمی و مخصوصا رهنمود های قرآن و پیامبر(ص) و ائمهء معصومین علیهم السلام،قادر هستیم تا خودمون رو به اونا برسونیم و حتی جلو بزنیم.

فراموش نکنیم که کتب علمی دانشمندان مسلمان،اعم از ایرانی و غیر ایرانی،تا سالهای سال در کشورهای اروپائی تدریس می شده اند و حتی ادعا شده است که یکی از ریشه های اصلی رنسانس در قرون وسطی،آشنائی اروپائی ها با مسلمانان و اقتباس علمی و فرهنگی آنها از مسلمانان بوده است...

البته انگیزه های زیادی وجود داره که میتونه ما رو تشویق به این کار بکنه؛اما اون چیزی الان به نظر من خیلی مهم و حیاتی هستش اینه که ما وظیفه داریم زمینه رو برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج) فراهم کنیم.

باید توجه داشته باشیم که انتظار ظهور،به این معنا نیست که ما چشم به راه باشیم و دست به هیچ کاری نزنیم تا اینکه «آقا» ظهور فرمایند و تمام کارهای بر زمین مانده رو انجام بدهند؛بلکه باید جامعه از هر لحاظ،آمادگی داشته باشه.مثلا آنقدر در علم پیشرفت کنه که بتونه زمینه های معنوی رو برای ظهور،فراهم کنه...ظهور در جامعه ای که هیچگونه آمادگی نداره،اصلا مفهومی نداره.اگه قرار بود ایشان در جامعه ای که آمادگی نداره، ظهور بفرمایند،همین الان هم می توانستند ظهور بفرمایند؛اما می بینیم که تاخیر ظهور ایشان،به این دلیل است که مردم آمادگی لازم رو ندارند و یکی از زمینه های این آمادگی هم اینه که مسلمین تا حد امکان،با استفاده از پیشرفت های علمی و معرفتی،شناخت بیشتر و بهتری راجع به دین پیدا کرده باشند و عملکرد بهتری از نظر احکام دینی داشته باشند...

...پایان...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۰۸:۳۳
عبد الله

همهء ما میدانیم که خداوند برای هدایت بشر،ادیان و پیامبران و کتابهای آسمانی رو فرستاده تا با دقت و توجه در رهنمود های آنان،در مسیر رسیدن به اهداف آفرینش و زندگی قرار بگیرند و به آن اهداف برسند.

در این میان،ویژگی قرآن مجید در مقایسه با سایر کتب آسمانی این است که اولا بر طبق بیان خود قرآن،این کتاب از هرگونه تحریف و دستکاری مصون خواهد بود:

 «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»:

ما خود، ذکر (قرآن) را به‌تدریج نازل کردیم و خود برای آن نگهبانیم.

(سورهء حجر،آیهء ششم )

 ثانیا این آخرین کتابی است که از سوی خداوند برای راهنمائی بشر نازل شده و تا قیام قیامت،توانائی راهنمائی نسل بشر رو خواهد داشت.چه طور چنین چیزی امکان دارد؟

در خود قرآن،اشاره ای به یک تقسیم بندی اساسی در مورد آیات قرآن شده که آیات مزبور به محکمات و متشابهات تقسیم گردیده اند.محکمات،آیاتی هستند که معنای واضح و صریح و یکتائی دارند؛اما آیات متشابه،آیاتی هستند که معنای آنها حالت استنباطی دارد و به مرور زمان و پیشرفت علمی و عقلی بشر،می توان مطالب بیشتر و عمیق تری از آن به دست آورد و در راه حل مشکلات و تأمین نیازهای بشری از آنها استفاده کرد.

برخی نیازهای بشری،ثابت هستند و با گذر زمان،تغییری در اصل و ماهیت کلی آنها به وجود نمی آید و فقط ممکن است که شکل ظاهری آنها به مرور زمان و مکان تغییر کند. مانند غذا خوردن که نیاز همیشگی بشر است؛اما ممکن است سلیقه های مختلفی در شکل ظاهری غذا در بین اقوام مختلف به وجود بیاید.

اما برخی دیگر از نیازهای بشری وجود دارند که ممکن است در یک زمانی،به وجود آنها احتیاجی نباشد و یا برای مردم یک زمانه ای،اصلا مطرح و قابل شناخت و دسترسی نباشند؛اما برای مردم دیگری جزو نیازهای ضروری و اولیه باشند.مثلا رسانه های صوتی و تصویری که تا دویست سال پیش،برای هیچ بشری قابل تصور نبودند؛اما امروزه جزو نیازهای اولیه و فوری و فوتی بشر محسوب می شوند.

بر این اساس،آیات قرآن(و حتی احادیث و روایات صحیح و مستند)به محکمات و متشابهات تقسیم شده اند که محکمات،برای نیازهای ثابت بشر و متشابهات هم که بر اساس محکمات،تفسیر و توضیح داده می شوند،برای تأمین نیازهای دیگر بشری به کار برده می شوند...

مشابه این قضیه،این است که در بین مکاتب ادبی اروپا،مکتبی وجود دارد به نام مکتب سمبولیسم( Symbolism)  یا نمادگرائی که در آن مکتب،به جای استفاده از کلمات و عبارات صریح و واضح،از عبارات نمادین و رمزی (سمبولیک) برای ادای منظور گوینده استفاده می شود.خاصیت این سمبل ها و نشانه ها این است که قابلیت حمل مقدار زیادی از معارف رو دارا هستند که این  معارف و اطلاعات،به مرور زمان و با در نظر گرفتن میزان آگاهی مخاطبان،برای آنها قابل کشف است.هرچه معرفت و آگاهی مخاطبان بالاتر برود،مطالب بیشتری برای آنها قابل کشف و تشخیص خواهد بود...

با توجه به این خصلت آیات قرآن و احادیث و روایات مستند و صحیح،بشر می تواند در سایهء کوشش های علمی و معرفتی خود و دستاوردهائی که به مرور زمان،آنها را به دست خواهد آورد،از این گنجینهء عمیق و پایان ناپذیر،استفاده کند و مسیر تعالی خود را به سلامت و موفقیت طی کند.

وظیفهء علمای اسلامی اینه که با تفسیر قرآن و احادیث و در نظر گرفتن شرایط روز،وظایف مؤمنان رو در قبال دین و مسائل اعتقادی،به اونا توضیح بدن....اما سایر تحصیل کرده ها و نخبگان جامعه نیز در این مورد وظایفی دارند که متأسفانه به اون وظایف،به نحو شایسته پرداخته نشده است.

گفتیم که مطالبی که در قرآن و حدیث آمده،حالت کلی دارند که باید به مرور زمان و با پیشرفت علم و معرفت بشری،تفسیر بشوند.مثلا وقتی داستان طوفان حضرت نوح(ع) و کشتی نوح را در قرآن می خوانیم،مفسرین محترم با استناد به اکتشافات باستانشناسی در خاک عراق و یافته های دانشمندان در این مورد،به توضیح جزئیات و ابعاد طوفان نوح و سرنوشت کشتی نوح می پردازند.

یا مثلا در مورد تولید مثل انسان و ترکیب سلول های نر و ماده و تشکیل نطفه و تبدیل آن در مراحل بعدی به علقه و مضغه و عظام و لحم و....مفسرین بزرگوار با استفاده از یافته های دانشمندان زیست شناسی،به تبیین و توضیح آن می پردازند.

اما مسئلهء تأسّفبار اینجاست که تقریبا اکثریت قریب به اتفاق یافته های علمی در دوران معاصر و قرون اخیر،توسط دانشمندان غربی و عموما غیر مسلمان،کشف شده اند و دانشمدان مسلمان،در این زمینه،سهم بسیار کمی داشته و دارند و این بدان معناست که ما برای تفسیر کتاب آسمانی مان،باید محتاج غربی ها و غیر مسلمانان باشیم.

ممکن است کسی بپرسد مگر نه اینکه پیامبر اکرم–صلوات الله علیه و آله–فرموده اند:

اطلبواالعلم ولو من اهل الضلال :دانش را دریافت کنید؛حتی از گمراهان.

یا مثلا فرموده اند:

اطلبواالعلم ولو بالصّین:دانش را دریافت کنید؛ولو از(نقاط دوردستی مانند)چین.

پس چه ایرادی دارد که ما از علوم غربی های غیر مسلمان و اهل ضلال یاد بگیریم؟

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۲۳:۳۱
عبد الله

کودک بازیگوشی رو در نظر بگیرید که در هنگام بازیگوشی هاش،میزنه و شیشهء پنجرهء همسایه رو می شکنه؛اما زود از اونجا فرار می کنه و در جائی قایم میشه و در عالم کودکی خودش،از اینکه زرنگی کرده و گیر نیفتاده و مورد بازخواست همسایه قرار نگرفته،خوشحاله و ابراز رضایت و غرور میکنه؛غافل از اینکه والدینش باید علاوه بر پرداخت جریمهء شیشهء شکسته، کلی عذرخواهی و ابراز شرمندگی کنن و ای بسا چند تا حرف ناجور و بد و بیراه رو هم از اون همسایه بشنون و در محیط در و همسایه،سرافکنده بشن...

متأسفانه وضعیت جامعهء ما هم الان بی شباهت به مثالی که زدم نیست:

رانندگانی رو می بینیم که دور از چشم مأموران راهنمائی و رانندگی، ( و یا حتی در حضور پلیس و نیز دوربینهای راهنمائی و رانندگی)،اقدام به عبور از چراغ قرمز و سرعت و سبقت غیر مجاز و ...میکنن و در نتیجه،باعث برهم زدن نظم اجتماع و ایجاد ترافیک در خیابانها میشن...بدتر از اون اینکه برخی از این افراد،حاضر هستن که جریمه های مربوط به اینگونه تخلفات رو پرداخت کنن؛اما از این رفتار نادرستشون دست برندارن و تازه طلبکار هم میشن که چون ما جریمه های مربوطه رو دادیم ،پس به هیچ کس ربطی نداره که بازم از اینگونه رفتارها مرتکب بشیم یا نه.

بعضی ها فراموش کرده اند که ما انسانها،برخلاف حیواناتی که علیرغم زندگی در کنار هم،هیچ گونه احساس مسئولیتی نسبت به همدیگه ندارن،در جامعه ای زندگی می کنیم که خواه ناخواه،بر زندگی و سرنوشت همدیگه،تأثیر گذار هستیم و همانگونه که نباید اجازه بدیم که دیگران وارد حریم ما بشن،خودمون هم حق نداریم که وارد حریم دیگران بشیم...

آزادی،یکی از اصلی ترین و ابتدائی ترین حقوق جانداران و مخصوصا انسانهاست؛اما در تعریف آزادی و تعیین حد و حدود اون گفته شده که آزادی من،تا اونجائی هستش که آزادی شما رو از بین نبرم و آزادی شما هم تا اونجائی هستش که آزادی دیگرون رو سلب نکنید و الی آخر....

چند سالی هست که برخی افراد سودجو،زمین های کشاورزی اطراف بعضی شهرها رو تبدیل به ویلا (یا اصطلاح فارسی اش: خانه باغ)کردن و در هر کدوم از اون خانه باغ ها،چاه عمیقی رو به صورت غیر مجاز احداث کردن که این کار باعث شده که هم کشاورزی در اون زمین ها تعطیل بشه و هم آبی که قراره برای کشت محصولات زراعی استفاده بشه،عملا برای استخر و جکوزی و سونا و ...استفاده بشه...

مدیرانی رو در نظر بگیرید که به دلیل علائق شخصی و نیز با سوء استفاده از موقعیت شغلی خودشون،مثلا اقدام به واردات کالاها و اجناسی می کنن که  هیچ ضرورتی برای ورود اونها به کشور و خروج ارز بابت اون کالاها وجود نداره؛اما اون مدیران،صرفا برای چشم و همچشمی و یا رقابت های کودکانه با دیگران،اقدام به چنین وارداتی می کنن.مثلا واردات خودرو های لوکس که قیمت هرکدام،ده ها برابر و یا حتی صدها برابر قیمت یک خودروی معمولی در داخل کشور هستش؛در حالیکه ممکنه ما به خاطر وارد کردن کالاهای ضروری مانند داروها و یا تجهیزات پزشکی و ... در مضیقهء ارز یا اعتبارات پولی باشیم.

یا اینکه اینگونه واردات غیر قانونی و غیر منطقی،عواقب دیگری مانند بیکاری و ... رو در جامعه به وجود بیاره.

هر چه به این گونه مدیران تذکر داده میشه که درست نیست به خاطر خواسته های شخصی و خانوادگی شما،مردم گرفتار کمبود دارو و تجهیزات پزشکی بشن،به خرجشون نمیره...

اصولا چنین مدیران و یا سایر افراد مشابه،اصلا هیچگونه احساس مسئولیتی در قبال دیگران ندارن و به دلیل نوع تربیت شون و خصوصیات فرهنگی شون،بسیار کوته فکر و نزدیک بین هستن و اصولا اقدامات خودشون رو نوعی زرنگی و موفقیت به حساب میارن و فکر میکنن که اگه چنین اقداماتی رو انجام ندن،از دیگران عقب خواهند افتاد و سایر افراد جامعه،از اونها جلو خواهند زد.حتی بعضی هاشون فکر می کنند که از این موقعیتی که به دست آورده اند،باید نهایت استفاده رو ببرن و خود و خویشاوندانش رو به ثروتهای کلان برسونن.به تعبیر عامیانه،فکر می کنن که شانس،فقط یک بار درب خونهء آدم رو می زنه.

 از طرفی هم خیلی راحت در قبال مشکلات حیاتی افراد جامعه از خودشون سلب مسئولیت میکنن و بی تفاوت هستن...

باید در تربیت افراد،از همان دوران کودکی به این مسئله توجه داشت و کودکان رو چه در محیط های آموزشی و چه در محیط خانه و جامعه،طوری تربیت کرد که احساس مسئولیت رو یکی از مهم ترین دغدغه های خودشون به حساب بیارن...در تلویزیون می بینیم که دانش آموزان ژاپنی،محیط مدرسه شون رو خودشون نظافت می کنن؛اما در کشور ما،حتی بزرگترها هم از ریختن زباله در معابر عمومی،امتناع نمی کنن...

متأسفانه در جریان گزینش مدیران جامعه و در حالت کلی،انتخاب افراد برای انجام هر کاری،هیچوقت به این موضوع توجه نمیشه که در انتخاب افراد،باید توجه کرد که فرد انتخاب شده،چه قدر به مسئولیت خودش و اهمیت اون،باور داره و صرفا همین که قابلیت های ظاهری هر فردی محرز میشه،نسبت به انتخاب اون،اقدام میشه و اصلا توجهی نمیشه که اون فرد در پذیرش اون موقعیت،چه اهدافی داره؟هدفش خدمت به جامعه است یا اینکه میخواد به خودش خدمت کنه.

از طرفی باید نظام کنترلی و بازرسی دقیق و جامع و کارآمدی طراحی کرد که هیچ مدیری،جرأت چنین تخلفاتی رو نداشته باشه و مهم تر از اون اینکه باید در استخدام افراد هم این نظارت دقیق وجود داشته باشه...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۱۱:۱۰
عبد الله


متاسفانه برخی از علمای ما مردم رو عادت داده اند که فقط به عبادات فردی و عزاداری و اعیاد بپردازند ولی اصلا اونا رو به مسئولیت های اجتماعی شون آگاه نمی کنن. در حالیکه جامعهء ما گرفتار مشکلات عدیده ای هستش که حل هر کدوم از اونا احتیاج به نظریه پردازی های تخصصی از سوی علمای دینی داره،عملا می بینیم که اولا برخی از علما،خودشون به دنبال این کارا نمیرن و ثانیا هرکسی رو هم که دنبال این کارها بره و نظریه پردازی بکنه،مورد حمله و انتقاد قرار میدن. وقتی موضوعات جدیدی مانند ماهواره و اینترنت و ...مطرح شدند،صرفا به چند تا فتوا در مورد حرام بودن استفاده از این پدیده ها اکتفاء کردند و توصیه به برخی اقدامات بی اثری مانند فیلتر کردن و لا غیر. 

در حالیکه پدیده های فوق،عملا وارد زندگی مردم شده اند و برای جلوگیری از تاثیرات منفی آنها باید اقدامات فرهنگی پیشگیرانه ای انجام میشد.

هر فرد و یا هر جامعه ای باید اول متوجه وجود مشکلات خود و جامعه اش باشد و باور کند که مشکل وجود دارد و باید برای حل آنها چاره اندیشی کند. تا زمانی که من باور نکنم که مریض هستم،هیچ وقت به پزشک مراجعه نخواهم کرد.برخی از مردم فکر می کنند که وضعیتی که در آن قرار دارند،سرنوشت محتوم و غیر قابل تغییر اونهاست و باید به این وضع،رضایت بدن.

این باور غلط در اونها به وجود اومده که مثلا غربی ها ذاتا از ما برترند و ما همیشه باید چشم مون به دست و دهن اونا باشه،درحالیکه همین غربی ها تا دیروز،گرفتار ارباب کلیسای کاتولیک بودند و اجازهء کوچکترین اما و اگر رو در مقابل اونا نداشتند تا اینکه کار به رنسانس(نوزائی) و بیداری اروپائیان در مقابل کلیسا کشید.(جالبه بدونید که یکی از دلایل اصلی پدید اومدن رنسانس،آشنائی اونا با فرهنگ و تمدن اسلامی در اون دوران بود)حالا اگه موضوع انتظار منفی و منفعلانه رو هم که به اینها اضافه کنیم،علت عقب ماندگی جوامع اسلامی روشنتر خواهد شد.

امید:حالا از کجا باید شروع کرد؟

جمال:مرحوم دکتر شریعتی میگه:درسته که موضوع شفاعت در قرآن و احادیث پیامبر(ص) و ائمهء معصومین(علیهم السلام) وارد شده، اما معنای شفاعت این نیست که نظام جزا و پاداش الهی،به واسطهء شفاعت،نقض بشه و از اثر بیفته.

شفاعت،برای این است که اگه بنده ای،در کنار انجام اعمال واجب و ترک محرمات و توبه از گناهانی که مرتکب شده،قصور و تقصیری داشته باشه،بتونه از شفاعت شافعینی که در قیامت وجود خواهند داشت،استفاده کنه و خودشو نجات بده.که البته شفاعت هم شرایط خاصی داره که هر فردی نمیتونه به همین راحتی از اون برخوردار بشه.شفاعت،عامل کسب شایستگی نجاته؛نه عامل کسب نجات از راه های ناشایسته...

متاسفانه الان در جامعهء ما این باور غلط وجود داره که هرکس هر قدر هم که گناه بکنه،به محض اینکه چند تا زیارت عاشورا بخونه و چند تومن پول،نذر این امامزاده و اون مسجد و چند تا فقیر و نیازمند بکنه،تمامی گناهان گذشته اش،تبدیل به ثواب میشه و در کارنامهء اعمالش،به جای عذاب،اجر ثبت خواهد شد...

در حالیکه واقعیت،چیز دیگری است:

خداوند می فرماید که من از حق خودم(حق الله) می گذرم،اما از حق مردم(حق النّاس)نمی گذرم:

یعنی اینکه اگر بنده ای،صرفا معصیت پروردگارش رو مرتکب بشه،با انجام توبه یا شفاعت،گناهش بخشیده میشه؛اما اگه این فرد،حقوق یک انسان رو پایمال کرده باشه،هر قدر هم که توبه بکنه،تا زمانی که حق اون انسان رو نداده باشه،یا رضایت قلبی اون انسان رو به دست نیاورده باشه،توبه و شفاعت،اونو نجات نمیده...

نقل است که امام حسین(ع)،شب عاشورا به یاران شان فرمودند:هر کس حق الناس به گردن دارد،برود...

می بینیم که این قضیهء امید واهی به شفاعت هم در کنار اون قضیهء انتظار منفی،مزید بر علت شده برای عدم احساس مسئولیت افراد جامعهء مسلمان در وارد شدن و پرداختن به وظایف اجتماعی خودشون در قبال جامعه و اسلام و زمینه سازی برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج).

به عنوان نتیجه گیری میخوام عرض کنم که باید علما و نخبگان جامعه،آموزه های دینی و واجبات و مسئولیت های اجتماعی افراد رو باید با دیدی کلان نگر و در جهت زمینه سازی ظهور،بیان کنند و مسلمین رو ترغیب و تشویق به انجام وظایفشون کنند که البته این زمانی میسر خواهد شد که خودشون در صف اول این اقدامات و مبارزات قرار بگیرن.

از طرفی علما و نخبگان وظیفه دارن که بر اعمال افراد جامعه نظارت کنند و با هرگونه آفت و خرافه و کم کاری و عافیت طلبی و بی مسئولیتی مبارزه کنن.متاسفانه جای خالی اینگونه مسائل،به شدت و به وضوح دیده میشه.

... پایان ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۷ ، ۲۳:۱۰
عبد الله

امید: دلایل قرآنی در مورد نادرست بودن این توجیهات رو بیان کنید. 

جمال:خداوند در آیه 21 سوره احزاب می فرماید:

لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة......برای شما در وجود رسول خدا(ص)الگو و سرمشق نیکوئی وجود دارد...

این آیه نشون میده که امت اسلامی موظفند که با الگو و سرمشق قرار دادن پیامبر و ائمه علیهم السلام،در جای پای اونا قدم بزارن و در حد توان و وسع خودشون،از اعمال اونا پیروی کنن.پس با این بهانه که ما نمی تونیم مثل پیامبر یا امامان باشیم،نمی تونیم از وظایف خودمون سرپیچی بکنیم.

در آیهء46 سورهء سبأ می فرماید:

قل انّما اعظکم بواحده،ان تقوموا لله مثنی و فرادی...بگو من شما را نصیحتی می کنم که دوتا دوتا و تک تک برای خدا قیام کنید...

با در نظر گرفتن این دلایل،اولین چیزی که به ذهن انسان می رسه،موضوع تقسیم کار و تقسیم وظایف بین افراد امت اسلامی پیش میاد:اول باید ببینیم که چه وظایفی رو باید امت اسلام انجام دهند و ثانیا چگونه این وظایف در بین افراد،باید تقسیم بشه.

اولین وظیفه رو نخبگان جامعه به عهده دارن و اونم اینه که با نظریه پردازی هاشون،به افراد جامعه آگاهی بدن:

اولا هدف اصلی و واقعی زندگی رو بیان کنند،

ثانیا امکانات موجود رو بسنجند،

ثالثا مشکلات موجود رو مشخص کنند

و رابعا راهکارها رو پیشنهاد کنند و مهم تر از اون،دیگران رو تشویق و ترغیب کنند که هریک از افراد جامعه،قسمتی از وظایف موجود رو به عهده بگیرن و به اندازهء وسع و توانش،باری رو که بر زمین مونده،بردارن و به مقصد و هدف نهائی برسونن؛چه به عنوان یک فرد مستقل و چه به عنوان عضوی که متعلق به یک جامعه است...

اگه قرار بود امام زمان(عج) بدون زمینه سازی ظهور کنن،همین الان هم می تونستند ظهور کنن؛پس اگه ظهور ایشون به تأخیر افتاده،مهم ترین دلیلش،آماده نشدن زمینهء ظهور از سوی مؤمنین هستش...

اینو هم عرض کنم که مسئلهء اعتقاد به موعود آخرالزمان،فقط مختصّ شیعه نیست؛بلکه تقریبا تمامی مکاتب و ملت ها به ظهور یک منجی در آخرالزمان اعتقاد دارند:مثلا یهودیان،منجی رو با نام «شیتل» و زردشتی ها با نام «سوشیانت» می شناسند...

امید:اگه این وظایف انجام بشن،چه اتفاقی خواهد افتاد؟

جمال:هر قدر که امت اسلامی به وظایف خودش بیشتر عمل کنه،زمینه برای تحقق کامل دین متعالی اسلام فراهم  تر میشه و در ظهور اون حضرت،تسریع میشه و با ظهور حضرت ولی عصر(عج)،دین اسلام در کرهء ارض پیاده و حاکم میشه و بساط ظلم و ستم برچیده میشه.

 امید: در مورد وظایفی که بهشون اشارهء کلی نمودید،به صورت تفصیلی تر توضیح بدید.

جمال:گفتیم که اولین وظیفه،مربوط به نخبگان جامعه است:امام علی(ع) در قسمتی از خطبهء سوم نهج البلاغه می فرمایند:...

خداوند از دانایان پیمان گرفته است که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم،ساکت ننشینند و رضایت ندهند...

همین یک فرمایش نشون میده که دانایان و به تعبیر امروزی ها نخبگان،چه وظیفه و پیمانی بر عهده دارند.از طرفی انجام کارهای خطیری مثل زمینه سازی ظهور آقا و برچیدن بساط ظلم و ستم،نیازمند آگاهی دادن به افراد جامعه است که این کار،وظیفهء آگاهان جامعه است.

علما و صاحبنظران باید حکمت آفرینش جهان و هدف از خلقت انسان و دلیل ارسال ادیان و انبیاء عظام(علیهم السلام) و انگیزهء قیام سید الشهدا(ع) و نیز موضوع انتظار و وظیفهء امت رو در این موارد برای مردم تشریح کنند و این وعدهء الهی و امید به پیروزی رو برای امت اسلامی تبیین کنند.

در مرحلهء بعدی باید مشکلات و آفاتی رو که باعث میشه این وظایف بر زمین بمونه و اجراء نشه،تشریح کنن.

جامعهء ما از نظر سطح آگاهی و نیز سطح اجتماعی، در اون حدی نیست که اکثریت مردم بخوان برای ظهور آن حضرت،زمینه سازی کنن.حداکثر کاری که انجام میشه، اینه که در مراسم روضه خوانی و عزاداری و نیز در جشنهائی که به نیّت ائمّه و آقا امام زمان(عج) تشکیل میشه شرکت کنن.هرچند که اینگونه فعالیت ها لازمه،اما کافی نیست.اون چیزی که مهم هستش،اینه که مردم باید فرائض جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولیّ و تبریّ را انجام بدن؛نه اینکه فقط به عبادات فردی بپردازن.

انجام این فرائض هم زمینهء اجتماعی میخواد.زمینه اش،بیداری افراد جامعه و احساس مسئولیت آحاد جامعه هستش.در حالیکه مردم کشورهای اسلامی،عملا به توسری خوری و دنباله روی کشورهای پیشرفته ای که نوعا استعمارگر هستند،عادت کرده اند.

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۷ ، ۰۸:۳۸
عبد الله

امید:اینجا سه تا سؤال پیش میاد:

اولا اجرا نشدن این پنج فریضه،چه اشکالی پیش میاره؛

ثانیا معنا و تفسیر واقعی انتظار (انتظار مثبت)چیه؛

 و ثالثا با در نظر گرفتن اقلیت شیعه،چگونه می توان امیدوار بود که بتوان قبل از ظهور حضرت صاحب الامر(عج)کاری انجام داد و این فرایض رو اجرا کرد؟

جمال:اجرا نشدن این فرایض باعث میشه تا اشرار بر مسلمین تسلط پیدا کنن و زمام امور اونا رو به دست بگیرن؛در حالیکه خداوند در قرآن کریم(آیهء141 سورهء نساء) می فرماید:

«...و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین  سبیلا...هیچ تسلطی از طرف خداوند بر مسلمین قرار داده نشده است »

چیزی که متأسفانه ما عملا ً شاهدش هستیم که حتی مکه و مدینه که مهد اسلام هستند،مورد تاخت و تاز دشمنان واقع شده اند؛در حالیکه بر طبق آیهء 28 سورهء توبه:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ : اى کسانى که ایمان آورده‏اید حقیقت این است که مشرکان ناپاکند پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر [در این قطع رابطه] از فقر بیمناکید پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بى‏نیاز مى‏گرداند که خدا داناى حکیم است »

هیچ مشرکی حق نداره وارد اون مناطق بشه؛اما می بینیم که غربی های مشرک و صهیونیست های بدتر از مشرکین،از طریق وهابی ها بر اون کشور تسلط دارن...پس با این اوضاع نمی توان امیدوار بود که دستورهای اسلام اجراء بشه.

امید:و جواب سؤال دوم یعنی معنا و تفسیر واقعی انتظار؟

جمال:انتظار مثبت یک مفهوم فعال و برانگیزاننده هستش که یک منتظر واقعی باید یک سری وظایفی رو در دوران غیبت آقا امام زمان(عج)انجام بده و زمینه رو برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج)آماده کنه.

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:دنیا مزرعهء آخرت است:در نگاه اول ممکنه به نظر برسه که این فرمایش،صرفا یک تشبیه ساده هستش که منظور پیامبر اکرم(ص)این بوده که مثلا با انجام عبادات فردی،برای آخرت تون اجر و ثواب به دست بیاورید؛اما میدانیم که کلام معصومین و مخصوصا کلام خود خداوند،یک ظاهری دارد و چندین باطن.باید ببینیم باطن این فرمایش رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)با در نظر گرفتن آیات الهی و فرمایش سایر معصومین و دلایل عقلی،چی میتونه باشه.

اولا در هیچ یک از آموزه های اسلامی،اعم از آیات و روایات،چنین دستوری نیومده که این پنج فریضه رو تعطیل کنیم و انجام و اجرای اونا رو تا زمان ظهور حضرت صاحب الامر(عج) به تأخیر بندازیم و فقط به نماز و روزه و خمس و زکات و حج بپردازیم.

ثانیا عقل سلیم نیز حکم می کنه که ما در جهت اجرای دستورهای اسلام( و نه تعطیلی اونا) تلاش کنیم،زیرا در غیر این صورت،ارسال این دستورها،عبث و بیهوده خواهند بود که انجام کار لغو و بیهوده از ناحیهء خداوند،قبیح و بر خلاف حکمت هستش.آیات و روایات مربوط به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و تولّی و تبرّی،همگی مارو موظف می کنن به اینکه در جامعه مون جلوی ناهنجاری ها و ظلم و ستم ها و فسادها رو بگیریم.در حدیثی اومده که:

من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین،فلیس بمسلم:کسی که روزانه به امور مسلمین،اهتمام نداشته باشه،مسلمان نیست.

یا:کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته:همگی شما مانند یک رهبر،در قبال دیگرانی که به مثابه زیردستان شما هستند،مسئولیت دارید.

البته از این جا می تونیم به دلایل عقلی نتیجه بگیریم که باید قدرت و حکومتی داشته باشیم تا بتونه با قوهء قهریهء مشروع خود،انجام این فرایض و سایر فرایض فردی رو امکان پذیر بکنه و موانعی رو که ممکنه مخالفین اسلام به وجود بیارن،از سر راه مسلمین برداره.پس مسلمین باید با انجام چنین وظایفی،امید به ثواب آخرت داشته باشن؛نه فقط انجام اعمالی مانند نماز و روزه و عزاداری و ...

امید:آیا علاوه بر دلایل عقلی،دلایل شرعی دیگری نیز دائر بر تشکیل حکومت،وجود داره؟

جمال:پرداختن به دلایل شرعی تشکیل حکومت اسلامی،موضوع مفصلی است که در اینجا نمیشه اونو به طور کامل مطرح کرد.مخصوصا که یک موضوع تخصصی هستش و از حیطهء معلومات ناقص بنده خارج.اما کتاب های مفصلی توسط علمای بزرگوار در خصوص حکومت اسلامی و انواع اون و مخصوصا ضرورت وجودی اون نوشته شده که در اون کتابها،دلایل قرآنی و روائی این موضوع،مورد بررسی قرار گرفته است که مطالعهء اون کتابها میتونه راهگشا باشه.

امید:در مورد جواب سؤال سوم توضیح بفرمائید.

جمال:سؤال سوم این بود که با توجه به اینکه شیعه در اقلیت هستند، چگونه می توان امیدوار بود که بتوان قبل از ظهور حضرت صاحب الامر(عج)کاری انجام داد و این فرایض رو اجرا کرد؟

در جواب باید عرض کنم که اتفاقا یکی از دلایل اصلی کسانی که موضوع تعطیلی فرایض فوق الذکر رو مطرح میکنن اینه که فکر میکنن یک دست صدا نداره و با یه گل،بهار نمیشه. هم چنین ادعا میشه که ما نمی تونیم مثل معصومین باشیم و کارهائی رو انجام بدیم که اون حضرات انجام میدن. اما این حرفها، توجیه درستی نیستن و دقیقا بر خلاف دستورهای قرآن هستن...

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۷ ، ۱۰:۱۳
عبد الله

امید:به نظر شما چرا دین نتونسته اونطور که باید و شاید،در جامعه پیاده بشه و به اهداف خودش برسه؟

جمال:خداوند متعال،ادیان و پیامبران خود و در رأس اونا دین اسلام و پیامبر اکرم(ص) رو فرستاد تا هدایت بشر به سوی رستگاری رو تحقق ببخشه...اما برخی از دستورهای این دین کامل و متعالی به دلایلی در سطح جامعهء مسلمین اجراء نمیشه که این باعث شده تا اهداف دین تحقق پیدا نکنه.

آموزه های دین به اصول و فروع تقسیم میشن،که اصول،به پایه هائی گفته میشن که اعتقاد به اونا،مارو از جرگهء بی دینان و نیز سایر ادیان جدا می کنه،مانند توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد که البته برخی مذاهب اسلامی،عدل و امامت رو،علیرغم اینکه که هر دو ریشهء قرآنی دارن،جزو اصول دین به حساب نمیارن.

فروع دین هم دستورهای عملی دین هستش که با انجام دادن اونا،انسانها هم خودشون رو به تعالی می رسونن و هم جامعه شون رو.که شامل نماز،روزه،خمس،زکات،حجّ،جهاد،امر به معروف،نهی از منکر،تولّی و تبرّی می باشند.

امید:حالا کدوم یک از این دستور ها اجراء نمیشن و به چه دلیل ؟

جمال:فریضه های جهاد،امر به معروف،نهی از منکر،تولّی و تبرّی در دو مذهب اصلی اسلام،یعنی شیعه و سنّی به دو دلیل مختلف تعطیل شده و اجراء نمیشن:

اهل سنّت به دلیل کم توجهی در تفسیر و برداشت نادرست از اصطلاح اولی الامر،به این معضل گرفتار شده اند:

آیهء اولی الامر (آیهء 59 سورهء نساء)می فرماید:

«...اطیعواالله و اطیعواالرّسول و اولی الامر منکم...ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا و پیامبر خدا و اولی الامرتان پیروی کنید...

با توجه به اینکه اهل سنت،امامت رو جزو اصول دین نمیدونن،هر فردی رو که به هر طریقی به حکومت و خلافت رسیده باشه،مصداق اولی الامر میدونن:از خلفای راشدین گرفته تا معاویه و یزید و حجّاج ابن یوسف و...که برخی از این افراد،فاسدترین و جنایتکارترین افراد روی زمین بوده اند و به نامشروع ترین روش ها به حکومت رسیده اند؛ولی برخی دیگر مانند علی ابن ابیطالب و فرزند ایشان حسن ابن علی(علیهماالسلام)،جزو بهترین بندگان خدا بوده اند و با نصب الهی و رضایت مردم( و نه به زور شمشیر) به حکومت رسیده اند؛در حالیکه از نظر شیعه و به نصّ صریح آیهء 35 سورهء یونس که می فرماید:

 «أَفَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى ...پس آیا کسى که به سوى حق هدایت مى‏کند سزاوارتر است که از او پیروى شود یا آن کس که خودش را هم تا هدایت نکنند هدایت نمى‏یابد؟...»

غیر از ائمهء معصومین علیهم السلام،هیچ کس نمیتونه مصداق واقعی اولی الامر مورد نظر قرآن باشه.

طبیعی هستش که وقتی فرد فاسد و فاسقی مثل یزید بر سر حکومت باشه،دیگه جائی رو برای جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی نمیزاره.چون هدف کلی این پنج دستور،کنار زدن ظالمین و فاسدین هستش که هیچ وقت امثال یزید،این  رو نمی پذیرن.پس طبیعیه که اینها رو عملا تعطیل کنن.

امید:دلیل تعطیلی این پنج فریضه در بین اهل تشیع چیه؟

جمال:هرچند که اهل تشیّع در تفسیر اولی الامر،راه درست رو رفته اند و ائمهء معصومین علیهم السلام رو مصداق واقعی دونسته اند،اما  تفسیر و برداشت نادرست از واژهء انتظار فرج امام زمان(عج) باعث شده است تا این پنج تا فریضه،یعنی جهاد،امر به معروف،نهی از منکر،تولّی و تبرّی،در بین شیعه نیز عملا به تعطیلی کشیده شوند.

برداشت نادرست از مفهوم انتظار(انتظار منفی)،اینه که ما فکر کنیم خود آقا امام زمان(عج) وقتی ظهور فرمودن،خودشون میان و کارها رو انجام میدن و جلوی فساد رو میگیرن و ما وظیفه ای در قبال این پنج فریضه نداریم...

امید:اینجا سه تا سؤال پیش میاد:

اولا اجرا نشدن این پنج فریضه،چه اشکالی پیش میاره؛

ثانیا معنا و تفسیر واقعی انتظار (انتظار مثبت)چیه؛

 و ثالثا با در نظر گرفتن اقلیت شیعه،چگونه می توان امیدوار بود که بتوان قبل از ظهور حضرت صاحب الامر(عج)کاری انجام داد و این فرایض رو اجرا کرد؟

ادامه دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۲۳:۲۱
عبد الله


امید:نمونه هائی از قضاوتهای نادرست را که در جامعهء ما رواج دارد،بیان کنید.

جمال:وقتی بین دو نفر،اختلافی پیش میاد،معمولا ماها حق رو به کسی میدیم که مثلا متشخص تر باشه مثلا سن و سالش بیشتر باشه و یا پولدارتر یا زورمندتر و بانفوذتر و ... باشه و خلاصه،مشخصهء خاصی در وی وجود داشته باشه که در طرف مقابلش وجود نداشته باشه.

 بعضا هم به جای قضاوت و تشخیص حق و ناحق،طرفین را چشم بسته به مصالحه و آشتی دعوت می کنیم؛در حالیکه بایستی حق مظلوم داده بشه و یا لااقل فرد ظالم،به ظلم خود اعتراف بکنه تا بشه طرف مظلوم رو به رضایت دادن ترغیب کرد.اما چون این مراحل را طی نمی کنیم،اون اختلاف مثل آتش زیر خاکستر،بعد ها دوباره عود می کنه و روز از نو و روزی از نو...

یکی از مصادیق بارز این نوع قضاوت،که در جامعهء ما اتفاق می افتد این است که مثلا بین یک عالم دینی و یک صاحبنظر،اختلاف نظری رخ داده، طرفداران آنها،به جای قضاوت منصفانه(به همان شکلی که در مورد زره حضرت علی(ع) رخ داد)به طرفداری متعصبانه و غیر علمی از اون عالم و یا اون صاحبنظر پرداخته اند و بدون شنیدن نظرات دو طرف،به طرفداری کورکورانه و یا برعکس،محکوم نمودن چشم بسته پرداخته اند که باعث ایجاد سردرگمی ها و اختلافات خانمانسوز در حوزه های دینی و علمی شده اند؛در حالیکه می بایستی در یک محیط آرام و دوستانه،نظرات هر دو طرف مطرح می شد تا سوء تفاهمات از بین می رفتند.مهم تر از اون اینکه اون افرادی که می خواهند در این مورد قضاوت کنند،باید خودشان صلاحیت های علمی لازم رو داشته باشند؛نه اینکه هر عوام الناسی به خودش اجازهء اظهار نظر بدهد... 

امید:در این مورد،مثال خاصی اگر دارید بیان کنید.

جمال:در سالهای قبل از انقلاب و حتی بعد از آن،اختلاف نظرهائی بین برخی از علما و مجتهدین با مرحوم دکتر علی شریعتی رخ داد که برخی از مخالفان ایشان با جوسازی ها و تبلیغات منفی ناآگاهانه و بعضا مغرضانه،ذهنیت جامعهء مذهبی را نسبت به ایشان تخریب کردند.حتی کار به جائی کشیده بود که برخی از علما که تحت تأثیر جوسازی ها قرار گرفته بودند،حکم تکفیر و ارتداد ایشان را صادر کردند و ایشان را وهابی و همدست رژیم صهیونیستی قلمداد کردند. قصد ندارم در این مورد قضاوت کنم ؛اما شخصا با مطالعهء تمامی کتب ایشان و کتابهای عالمانی مانند استاد مطهری و ... متوجه شدم که بیشتر این اختلافها نتیجهء سوء تفاهم هائی است که از ناحیهء جوسازان ناآگاه و یا مغرض به وجود آمده اند.شواهد بسیاری در آثار شریعتی وجود دارد که هم ارادت ایشان به اهل بیت علیهم السلام را نشان می دهد و هم اعتقاد ایشان به ولایت ائمه را.صرف اختلاف نظر و یا حتی وجود چند تا اشتباه در آثار ایشان، نمی تواند کفر و ارتداد به حساب آید(بالاخره هر انسانی،غیر از معصومین علیهم السلام،ممکن الخطاست و نباید به خاطر اشتباهش،فورا تکفیر شود).یک مورد جالب هم در این باره عرض کنم:می دانید که در افغانستان،مادهء مخدری تولید می شود به نام ناس.شریعتی در مقاله ای که در مورد رابطهء خدا و مردم در قرآن نوشته بود،اشاره ای به آیاتی از قرآن که در آنها راجع به مردم مطالبی بیان شده بود(مانند یا ایهاالناس و ....)داشتند.برخی ها که سواد درستی نداشتند،همه جا شایعه انداخته بودند که شریعتی با قاچاقچیان مواد مخدر همکاری دارد و نشانه اش هم همین کلمهء ناس در مقالهء ایشان است؛غافل از اینکه منظور شریعتی از ناس،ناس عربی به معنای مردم بود؛نه ناس افغانی به معنای مادهء مخدر...

امید:جالب بود.

جمال:یکی از موارد دیگری که در جوامع مسلمین وجود دارد،این است که ما دانسته و ندانسته،برای کسانی که احیانا مرتکب جرم و فسادی شده اند،خودمان حکم صادر می کنیم و برایش مجازات تعیین می کنیم.به عنوان مثال، اگر دختری با مردی رابطهء نامشروع برقرار کند، با این دختر به شدت برخورد میشود و نیز آن مردی  هم که چنین تعرضی انجام داده،مورد ضرب و شتم قرار می دهند...لیکن این حرکات،بر خلاف آیات قرآن است:چون قرآن،مجازات زنای غیر محصنه را فقط یکصد ضربه شلاق تعیین کرده؛نه کمتر و نه بیشتر،تازه این یکصد شلاق را هم باید با حکم قاضی و دادگاه جاری کرد و ما حق نداریم شخصا اقدام کنیم. حدود و ثغور غیرت را خود خداوند تعیین فرموده و ضمنا اگر قرار باشد که هرکسی خودش شخصا مجرمین را مجازات کند،آنوقت هم جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد و هم در میزان مجازات،افراط و تفریط خواهد شد که این بر خلاف اصل قرآنی و عقلی تناسب جرم و مجازات است...

پایان........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۰۹:۳۸
عبد الله

امید:در مورد علت کمرنگ شدن جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی در دویست سال اخیر توضیح دهید.

جمال:البته بحث مفصلی است؛لیکن همین قدر عرض کنم که به دلیل همکاری و نزدیکی برخی علما با حکومت صفویه(که خود را پشتیبان اسلام و تشیع معرفی می کرد)آن عده از علما ضرورتی نمی دیدند تا آحاد مردم به انجام این فرایض بپردازند و خودشان راسا از طریق حکومت اقدام می کردند.

امید:به بحث خودمان برگردیم.

جمال:وقتی به مساجد سایر فرقه های اسلامی نگاه می کنیم،می بینیم که بسیار مرتب و تمیز و نظیف و نیز مراجعه کنندگانش مرتب و منضبط هستند و قاریان قرآن و مؤذن هایشان هم با صوت و لحن و قرائت زیبا اقدام به تلاوت قرآن و ادای اذان و اقامه می پردازند.اما در مساجد خودمان می بینیم که هر فرد بی سوادی که نه قرائت درستی دارد و نه صوت و لحن قابل قبولی،همین طور قربة الی الله میکروفن را بر می دارد و اذان می دهد.این باعث خدشه دار شدن خود اذان و  آبروی مسجد و مذهب و ... می شود.

وقتی هم که می خواهی تذکر بدهی،ادعا می شود که جلوگیری از این کار،باعث ناراحتی و دلخوری فرد اذان گو خواهد شد؛مخصوصاً که اگر آن فرد،ریش سفید باشد و در آن مسجد،بروبیائی داشته باشد...در حالیکه در هر مسجدی،جوانانی وجود دارند که قاری قرآن و یا صاحب رتبه هائی در مسابقات اذان می باشند که می توانند با قرائت خوب خودشان در اذان و تلاوت،دلها را به سوی خود جذب کنند.

امید:هرچند که هر کدام از این مطالبی که گفتید،در جای خودشان دارای اهمیت هستند،لیکن کمی بحث را جدی تر کنیم وبه مسائل عمیق تر بپردازیم.

جمال:یکی از مطالبی که در میان ماها مورد بی مهری و کم اهمیتی قرار می گیرد،موضوع قضاوت است.البته منظورم،قضاوت به معنای خاص آن که در دادگستری ها انجام می شود نیست.هرچند که شامل آن هم می شود،ولی می خواهم آن را به صورت عام و فراگیر مطرح کنم.

داستان زره حضرت علی(ع) را که توسط فردی غیر مسلمان پیدا شده بود، حتما شنیده اید:روزی علی(ع)در بازار،زره گمشده شان را در دست فردی غیر مسلمان می بینند و می فرمایند که زره مال ایشان است.آن فرد غیر مسلمان هم ادعا می کرد که زره مال خودش است.مردمی که آنجا بودند،می خواستند زره را از دست آن فرد بگیرند و به علی(ع) تحویل دهند(دلیل شان هم این بود که علی(ع) هم حاکم مسلمین است و هم به دلیل معصوم بودن،عاری از هرگونه خطا و اشتباه و دروغگوئی)اما علی(ع) از این مسئله،ممانعت کرده و فرمودند که باید مثل هر فرد عادی دیگر،از طریق قضاوت قاضی،به مسئله رسیدگی شود.قاضی از ایشان دو تا شاهد خواست؛اما چون علی(ع) شاهدی نداشتند،قاضی آن زره را متعلق به آن فرد غیر مسلمان دانست...

می خواهم به تحلیل دقیق این جریان و مخصوصا سیرهء امیر المؤمنین علی(ع) در این جریان بپردازم.

1)همهء ما طبق فرمایش قرآن که می فرماید:لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه...موظّفیم تا پیامبر اکرم(ص) [و بعد از ایشان،ائمهء معصومین علیهم السلام ] را به عنوان اسوه و سرمشق و الگوی نیکو در نظر بگیریم و دقیقا از ایشان تبعیت نمائیم.

2)همهء ما می دانیم و اعتقاد داریم که معصومین علیهم السلام،معدن صداقت و راستی و عدالت و انصاف و ... هستند و محال است که در سیره و رفتارشان،مرتکب کوچکترین فریب کاری و دروغگوئی و نقش بازی کردن(و یا به تعبیر امروزی ها فیلم بازی کردن) بشوند.

3)در جریان این قضاوت،نقل شده است که حتی حضرت به قاضی دستور دادند که در هنگام قضاوت،به دو طرف دعوا یکسان نگاه کنند و نه تحت تأثیر شخصیت حضرتش قرار گیرند و نه غیر مسلمان بودن طرف دیگر دعوا،بر قضاوت قاضی تأثیری داشته باشد.

از این سه مطلب فوق می توان نتیجه گرفت که قضاوت،آنقدر مهم و حیاتی است و موضوعیت دارد که حتی اگر طرفین دعوا،معصوم و یا غیر مسلمان هم باشند،باید منصفانه قضاوت کرد و تحت تأثیر شخصیت طرفین( و حتی سایر ملاحظات جانبی) قرار نگرفت.

اما آیا ما در قضاوت های خودمان به این امر مهم توجهی داریم؟

ادامه دارد...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۷ ، ۰۹:۴۲
عبد الله