الفبای دین (11):
امروز می خواهم کمی هم در مورد موضوع انتظار فرج صحبت کنم:
آیهء اولی الامر (آیهء 59 سورهء نساء)می فرماید:
«یا ایها الذین امنوا اطیعواالله و اطیعواالرّسول و اولی الامر منکم...ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا و پیامبر خدا و اولی الامرتان پیروی کنید...»
با توجه به اینکه اهل تسنّن،امامت را جزو اصول دین نمیدانند،هر فردی را که به هر طریقی به حکومت و خلافت رسیده باشد،مصداق اولی الامر به حساب می آورند:از خلفای راشدین گرفته تا علی(ع) و معاویه و یزید و حجّاج ابن یوسف و...
به شهادت تاریخ،برخی از این خلفا،فاسدترین و جنایتکارترین افراد روی زمین بوده اند و به نامشروع ترین روش ها به حکومت رسیده اند؛ولی برخی دیگر مانند علی ابن ابیطالب و فرزند ایشان حسن ابن علی(علیهماالسلام)،جزو بهترین بندگان خدا بوده اند و با نصب الهی و اقبال مردم ( و نه به زور شمشیر) به حکومت رسیده اند؛در حالیکه از نظر شیعه و به نصّ صریح آیهء 35 سورهء یونس که می فرماید:
«أَفَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى ...پس آیا کسى که به سوى حق هدایت مىکند سزاوارتر است که از او پیروى شود یا آن کس که خودش را هم تا هدایت نکنند هدایت نمىیابد؟...»
غیر از ائمهء معصومین علیهم السلام،هیچ کس نمیتواند مصداق واقعی اولی الامر مورد نظر قرآن باشد.
طبیعی است که وقتی فرد فاسد و فاسقی مثل یزید بر سر حکومت باشد،دیگر جائی را برای جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی نمیگذارد.چون هدف کلی این پنج دستور،کنار زدن ظالمین و فاسدین می باشد که هیچ وقت امثال یزید،این وضعیّت را بر نمی تابند.پس طبیعی است که این دستورها را عملاً تعطیل کنند.
هرچند که اهل تشیّع در تفسیر اولی الامر،راه درست را رفته اند و ائمهء معصومین علیهم السلام را مصداق واقعی دانسته اند،اما تفسیر و برداشت نادرست از واژهء انتظار فرج امام زمان(عج)،باعث شده است تا این پنج تا فریضه،یعنی جهاد،امر به معروف،نهی از منکر،تولّی و تبرّی،در بین شیعه نیز عملاً به تعطیلی کشیده شوند.
برداشت نادرست از مفهوم انتظار(انتظار منفی)،این است که ما فکر کنیم خود آقا امام زمان(عج) وقتی ظهور فرمودند،خودشان جلوی فساد را میگیرند و ما وظیفه ای در قبال این پنج فریضه نداریم...
اجرا نشدن این فرایض باعث میشود تا اشرار بر مسلمین تسلط پیدا کنند و زمام امور مسلمانان را به دست گیرند؛در حالیکه خداوند در قرآن کریم(آیهء141 سورهء نساء) می فرماید:«...و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا...هیچ تسلطی از طرف خداوند بر مسلمین قرار داده نشده است»
چیزی که متأسفانه ما عملا ً شاهدش هستیم که حتی مکه و مدینه که مهد اسلام هستند،مورد تاخت و تاز دشمنان واقع شده اند؛در حالیکه بر طبق آیهء 28 سورهء توبه:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ : اى کسانى که ایمان آوردهاید حقیقت این است که مشرکان ناپاکند پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر [در این قطع رابطه] از فقر بیمناکید پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بىنیاز مىگرداند که خدا داناى حکیم است »
هیچ مشرکی حق ندارد وارد آن مناطق شود؛اما می بینیم که غربی های مشرک و صهیونیست های بدتر از مشرکین،از طریق وهابی ها بر آن کشور تسلط یافته اند...پس با این اوضاع نمی توان امیدوار بود که دستورهای اسلام اجراء بشود.
انتظار مثبت یک مفهوم فعال و برانگیزاننده است که یک منتظِر واقعی باید یک سری وظایفی را در دوران غیبت آقا امام زمان(عج)انجام بدهد و زمینه را برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج)آماده کند.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:دنیا مزرعهء آخرت است....در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که این فرمایش،صرفا یک تشبیه ساده است که منظور پیامبر اکرم(ص)این بوده که مثلا با انجام عبادات فردی،برای آخرت تان اجر و ثواب به دست بیاورید؛اما میدانیم که کلام معصومین و مخصوصا کلام خود خداوند،یک ظاهری دارد و چندین باطن.باید ببینیم باطن این فرمایش رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)با در نظر گرفتن آیات الهی و فرمایش سایر معصومین و دلایل عقلی،چه میتواند باشد:
اوّلاً در هیچ یک از آموزه های اسلامی،اعمّ از آیات و روایات،چنین دستوری نیامده است که این پنج فریضه را تعطیل کنیم و انجام و اجرای آنها را تا زمان ظهور حضرت صاحب الامر(عج) به تأخیر بندازیم و فقط به نماز و روزه و خمس و زکات و حج بپردازیم.
ثانیاً عقل سلیم نیز حکم می کند که ما در جهت اجرای دستورهای اسلام( و نه تعطیلی آنها) تلاش کنیم،زیرا در غیر این صورت،ارسال این دستورها،عبث و بیهوده خواهند بود که انجام کار لغو و بیهوده از ناحیهء خداوند،قبیح و بر خلاف حکمت می باشد.
آیات و روایات مربوط به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و تولّی و تبرّی،همگی ما را موظّف می کنند به اینکه در جامعه مان جلوی ناهنجاری ها و ظلم و ستم ها و فسادها را بگیریم.
در حدیثی آمده است که:من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین،فلیس بمسلم:کسی که روزانه به امور مسلمین،اهتمام نداشته باشد،مسلمان نیست.
یا:
کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته:همگی شما مانند یک رهبر،در قبال دیگرانی که به مانند زیردستان شما هستند،مسئولیت دارید.
البته از این جا می توانیم به دلایل عقلی نتیجه بگیریم که باید قدرت و حکومتی عادل وجود داشته باشد تا بتواند با قوهء قهریهء مشروع خود،انجام این فرایض و سایر فرایض فردی را امکان پذیر نماید.
پس مسلمین باید با انجام چنین وظایفی،امید به ثواب آخرت داشته باشند؛نه فقط انجام اعمالی مانند نماز و روزه و عزاداری و ...
خداوند در آیه 21 سورهء احزاب می فرماید:لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة......برای شما در وجود رسول خدا(ص)الگو و سرمشق نیکوئی وجود دارد...
این آیه نشان میدهد که امت اسلامی موظفند که با الگو و سرمشق قرار دادن پیامبر(ص) و ائمه علیهم السلام،در جای پای آنها قدم بگزارند و در حد توان و وسع خودشان،از اعمال آنها پیروی کنند.پس با این بهانه که ما معصوم نیستیم و یا نمی توانیم مثل پیامبر یا امامان باشیم،نمی توانیم از وظایف خودمان سرپیچی بکنیم.
در آیهء46 سورهء سبأ می فرماید:قل انّما اعظکم بواحده،ان تقوموا لله مثنی و فرادی...بگو من شما را نصیحتی می کنم که دوتا دوتا و تک تک برای خدا قیام کنید...
با در نظر گرفتن این دلایل،اوّلین چیزی که به ذهن انسان می رسد،موضوع تقسیم کار و تقسیم وظایف بین افراد امّت اسلامی است:اول باید ببینیم که چه وظایفی را باید امّت اسلامی انجام دهند و ثانیاً چگونه این وظایف در بین افراد،باید تقسیم می شود.در قسمت بعدی،به این وظایف،اشاره خواهم کرد...
ادامه دارد...